پارهاي از حقوق متهمان:
1) تعريف اصطلاحات و توضيح برخي موارد :
الف) جرايم مشهود و غيرمشهود:
هر يك از ساكنان اين سرزمين پهناور ممكن است در هر لحظهاي بهدلايل مختلف به دادسرا يا پاسگاه پليس فراخوانده شود؛ مثلاً ممكن است در حين رانندگي، ناخواسته در اثر برخورد با عابر يا خودروي ديگري آسيبهاي جاني يا مالي به ديگران وارد كرده باشد يا بهدلايل موجه يا غيرموجه شكايتي عليه او مطرح شود.
حال اين پرسش پيش ميآيد كه اگر كسي توسط مقامات دادسرا يا پليس احضارگرديد چه حقوقي براي او توسط قانونگذار در نظر گرفته شده است؟
قبل از هر چيز لازم است دو وضعيت را بررسيكنيم:
اول؛ در مورد پارهاي از جرايم كه در برابر چشمان مأموران و در ملاء عام رخ ميدهند؛ مثلاً وقتيكه چند نفر در خيابان به زد و خورد وكتككاري ميپردازند يا موتورسواري كيف شخص ديگري را ميربايد و در همانزمان پليس از راه ميرسد. بايد گفت اين قبيل جرايم و اتفاقات را "جرايم مشهود" مينامند و در اين قبيل موارد پليس نيازي به ارايهي حكم مقام قضايي براي دستگيري متهم يا متهمان ندارد و ميتواند مرتكبان اين قبيل جرايم را بازداشت نمايد.
دوم؛ در ساير موراد (جرايم غيرمشهود) دستگيري متهم نياز به حكم مقام قضايي دارد.
ولي درهرحال حتي در جرايم مشهود، پليس بايد كارت شناسايي خود را ارايه نمايد تا فرد احضار شده يقين حاصلكند طرف صحبت وي پليس است و چنانچه تسليم آنان گردد از هر نوع گزندي در امان است.
ب) تعريف متهم: متهم كسي است كه گمان ميرود كه از ناحيهي وي يك يا چند جرم واقع شده است ولي هنوز اين ادعا ثابت نشدهاست و ممكن است بيگناهي او احراز شود.
) اصل بر برائت است يعني چه؟
هر كس و با هر اتهامي كه دستگير شود، شاكي يا دادستان بايد با ارايهي دليل ثابتكند كه شخص دستگيرشده مرتكب جرم شدهاست ولي خود متهم نيازي ندارد كه بيگناهي خود را ثابتكند و بيگناهي نياز به اثبات ندارد، زيرا اصل بر بيگناهي است.
ت) احضار يا جلب:
1- ت) پليس جز در جرايم مشهود حق احضار كسي را بدون دستور مقام قضايي ندارد.
2- ت) احضار هر شخص توسط مقام قضايي بايد با ارسال احضارنامهي كتبي و تسليم يك نسخه از احضارنامه به شخص احضارشده و دادن مهلت مناسب قانوني انجام گيرد و "احضار تلفني وجههي قانوني ندارد."
3- ت) جز در موارد جرايمي كه مجازات آنها اعدام، قصاص يا قطع عضو (بريدن دست يا پا، يا ساير اعضاء) باشد يا در مورد اشخاص ولگرد، صدور حكم جلب بدون اينكه قبلاً متهم احضار شده باشد ممنوع است و در صورت احضار متهم و عدم حضور وي، چنانچه متهم عذر موجهي براي عدم حضور داشته باشد (مانند بيماري خود يا نزديكان درجه يك يا وقوع حوادثي مانند سيل و زلزله و امثال آن) مقام قضايي حق جلب متهم را ندارد.
ث) فقط شخص متهم در مقابل مقامات قضايي، مسؤول به پاسخگويي است و احضار يا جلب بستگان متهم اعم از بستگان نزديك يا دور ممنوع است.
2) تكاليف بازپرس يا مقام تحقيقكننده و بازجويان:
الف) ابتدا بايد هويت و مشخصات و نشانهي دقيق متهم از وي پرسيده شود.
ب) پس از استعلام هويت متهم، مقام تحقيقكننده بلافاصله بايد بهطور كتبي دو موضوع را به متهم تفهيمكند:
اولاً؛ نوع اتهام: مثلاً به او بگويد كه شما متهم به قتل هستيد.
ثانياً؛ دلايل اتهام بايد كتباً به متهم تفهيم شود: مثلاً به او بگويد كه چون چاقوي آغشته به خون مقتول در محل سكونت يا كار تو يافت شده است، شما را متهم به قتل مينماييم و بايد چاقوي موضوع ادعا را به روِيت متهم برساند تا متهم بتواند با ارايهي دليل معارض از خود دفاعكند، مثلاً اثبات نمايد در زمان وقوع قتل در خارج از شهر محل وقوع قتل حضور داشته است.
پ) مقام تحقيقكننده يا بازجو حق ندارد به متهم توهين نمايد يا او را تحقيركند و نيز حق ندارد كه سؤالات مبهم و تلقيني يا اغفالكننده و فريبدهنده يا سؤالات غيرمربوط به اتهام يا سؤالات حاوي نوعي تفتيش عقايد از متهم بپرسد. ذيلاً مثالهايي ذكر ميشود:
1- پ) سؤال تلقيني؛ مانند اينكه از متهم به قتل كه اتهام را قبول ندارد چنين پرسش نمايد:
- شما كه حسن را كشتيد چرا او را قطعه قطعه كرديد؟
كه در اين سؤال بازجو به متهم تلقين مينمايد كه او حسن را كشته است!
2- پ) سؤال غيرمرتبط؛ مانند اينكه از متهم به قتل سؤال شود كه چرا نماز نميخواند يا چرا روزه نميگيرد ؟
3- پ) سؤالي كه محتواي آن تفتيش عقايد است، ماننداينكه نظر شما دربارهي فلان حزب يا گروه چيست؟
ت) بازپرس يا بازجو حق ندارد متهم را وادار به امضاي صورتجلسهي تحقيقات نمايد يا مانع اين شود كه متهم صورتجلسهي تحقيقات را قرائت نمايد.
ث) در پارهاي از امور مانند جرايم مربوط به امور منافي عفت، پليس يا مقامات دادسرا حق تحقيق ندارند و فقط قضات دادگاههاي ذيربط ميتوانند تحقيقات را بهعهدهگيرند.
ج) نگهداري متهمان در سلولهاي انفرادي با هر مساحت و تحت هر نام كه باشد ممنوع است.
3) مهمترين حقوق متهم:
الف) حق سكوت: متهم حق دارد در مقابل مقام تحقيقكننده سكوت نمايد و هيچكس را نميتوان وادار به سخنگفتن نمود و بازجو فقط بايد سكوت متهم را درصورتجلسهي تحقيقات قيد نمايد.
ب) حق داشتن وكيل: وكيل حق دارد درحين تحقيقات يكي از وكلاي دادگستري را همراه خود داشته باشد.
پ) متهم حق دارد صورتجلسهي تحقيقات يا دادرسي را امضا نكند.
ت) متهم حق دارد قبل از امضاي هر نوشتهاي اعم از صورتجلسهي تحقيقات يا غيره، بدواً آنرا بخواند و پس از اطلاع از مفاد آن چنانچه مايل بود آن را امضاكند.
ث) چنانچه پس از قرائت صورتجلسهي تحقيقات يا دادرسي توسط متهم بهدليل تخصصي و حقوقي بودن مطالب و محتويات، مفاد آن براي وي قابل فهم نباشد، متهم ميتواند از امضاي آنها خودداري نمايد.
ج) متهمان باسواد حق دارند پاسخ سؤالات را با دستخط خويش بنويسند و بازجو حق ندارد مانع اين كار شود.
چ) متهم حق دارد پاسخ سؤالات را بههرنحو كه خود صلاح بداند بنويسد.
ح) متهم حق دارد به صلاحيت دادسرا يا دادگاه يا قاضي ايرادكند و قاضي مكلّف است بدواً به ايراد متهم رسيدگيكند.
خ) مصونبودن و محفوظبودن مكالمات تلفني و نوشتههاي شخصي از حقوق هر متهم است و هيچكس حق ندارد تلفن يا مكالمات و مراسلات اشخاص را كنترل نمايد مگر با دستور مقام قضايي آنهم در موراد معيّن و ضروري.
محتويات نوارهاي كاست و سيديهاي صوتي بهلحاظ اينكه صداي اشخاص قابل تقليد است نميتواند بهعنوان دليل تلقيگردد (حتي اگر به طريق قانوني تهيه شده باشند.)
د) هر متهمي حق دارد پس از پايان تحقيقات آخرين دفاع خود را مطرح نمايد و مقام تحقيقكننده مكلف است آخرين دفاع وي را اخذ نمايد.
ذ) هر متهم حق دارد نسبت به تصميم مقام قضايي (حكم يا قرار) اعتراضكند و از آن تجديد نظر خواهي نمايد.
ر) هر متهم حق دارد در ايام بازداشت با بستگان درجه اول خود و نيز با وكلاي خويش ملاقات داشته باشد.
ز) هر متهم حق دارد در ايام بازداشت از غذاي مناسب و كافي، لباس مناسب، بهداشت، هواي آزاد، ورزش، و مكان مناسب براي استراحت بهرهمند باشد.
ژ) متهمان حق دارند در ايام بازداشت با مقامات قانوني يا بستگان يا با وكلاي خويش مكاتبه و مراسله داشته باشند.
س) متهمان حق دارند در طول ايام بازداشت از اخبار مملكت از طريق راديو، تلوزيون، مطبوعات مجاز مطلعگردند.
ص) متهم ـ داراي هر مسلك و مرام و دين كه باشد ـ حق دارد عبادات و مراسم ديني خود را آزادانه انجام دهد؛ و چنانچه نياز داشته باشد ميتواند از تعليمات روحانيان دين يا مذهب خود بهرهمندگردد.
ض) در موارد ازدواج، فوت بستگان درجه يك يا حوادثي كه مرخصي را ايجاب نمايد، متهمان حق دارند با توديع تأمين مناسب از مرخصي بهرهمند شوند.
ط) متهمان بيمار حق دارند از خدمات پزشكان متخصص حسب مورد بهرهمند شوند و درصورت نياز به مراكز درماني مجهز، جهت اعمال جراحي يا بستريشدن اعزامگردند.
در پايان، ذكر اين نكته ضروري است كه طبق اصل 38 قانوناساسي اعمال هرگونه شكنجه (اعم از جسمي يا رواني) براي گرفتن اطلاع يا اقرار از متهم ممنوع است و نگهداري متهم در سلولهاي انفرادي، قطع ارتباط متهم با دنياي خارج از زندان مانند ممنوعالملاقات نمودن زنداني، جلوگيري از ارتباط تلفني يا حضوري متهم با بستگان درجه يك يا وكلاي وي و قطع امكاناتي از قبيل استفاده از راديو، تلويزيون، مطبوعات، مراسلات و نيز بازجوييهاي طولاني ـ بهويژه شبها تا نيمههاي شب ـ ميتواند از مصاديق فشارهاي رواني و شكنجهي روحي تلقيگردد.
فزون بر آن طبق اصل 39 قانوناساسي هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير ميشود ـ بههرصورت كه باشد ـ ممنوع است و مراجع ذيربط بايد با تدارك سيستمهاي بازرسي و نظارتي بيطرف و متخصص، بهويژه براي نظارت بر اعمال مأموران ذيربط در ايامي كه متهم تحت قرارهاي قانوني در بازداشت بهسر ميبرد از هر نوع برخورد غيرقانوني و غيرانساني با متهمان جلوگيري بهعمل آورده و با متخلفان از قانون، برخورد جدي نمايند و يكي از راههاي اِعمال نظارت بر عملكرد مأموران، حضور وكيل متهم در جلسات تحقيق و بازجوييها است.
"نامه"