جناب آقای مهندس ملکی نماينده محترم مشگين شهر در مجلس شورای اسلامی
در بحبوحه تبليغات انتخاباتی هشتمين دوره مجلس شورای اسلامی تعدادی نامه خطاب به مسئولين کشوری با امضای آقای مهندس ولی ملکی نماينده محترم مشگين شهر در شماره ( ۳۵) نشريه محلی بانگ ساوالان درج شده بود در ميان اين نامه ها که با هدف تبليغ وتبيين فعاليتهای ايشان انتشار يافته بود نامه ای به شماره ۲۲۵۵/م/ج -۲/۱۲/۸۵ بسيا ر جلب توجه وغير قابل باور می نمود در اين نامه در کنار موارد ديگر،ازفرماندهی نيروی انتظامی کشورچنين درخواست شده بود " نظر به شرايط امنيتی وسياسی خاص شهرستان به ويژه شهرستان مشکين شهر (به خصوص وجود عناصر قومی )تجهيز نقاط حساس شهر به دوربين های مدار بسته از ضروريات است " !!!؟ در ارتباط با چنين در خواست حيرت آور و ننگينی لازم ديدم به علت بری بودن از اتهامات معمول دوران انتخابات پس از گذشت تقريبا دو ماه از حادثه مذبور نکاتی را با استناد به حق قانونی و حقوقی مواخذه وکيل توسط موکل به استحضار ايشان وعموم برسانم قبل از ارائه مطلب اصلی با اذعان به اينکه باوجود سياستهای فقرزايی ومحدود کننده!! که باهدف ايجاد وابستگی وتوليدحس حقارت و خود کمتر بينی در رعايای غير فارس !!! نسبت به قوم از ما بهتران وحاکم پارس !!! ، درآذربايجان وبعضی مناطق خاص اجرا ميگردد حيطه اختيار وقدرت مسِِِِِِئولين محلی چنان تنگ ومحصور است که از نماينده هيچ دوره ای نمی توان انتظار بهسازی وضعيت نابسامان وزجرآورمنطقه را داشت اما با اين وصف در يک مقايسه ای نسبی با نمايندگان قبلی مشگين شهر مواردی از فعاليت های ايشان جای تقديرو تشکر نيز دارد . آقای ملکی؛ همشهری عزيز در قرن ۲۱ وعصر دموکراسی وحقوق بشر تلاش يک نمايند ه مجلس - که از پلکان دل وروح و احساس وآرزوهای مردم يک شهربالا رفته است – در اصرار به پاييدن همين مردم بادوربين های مدار بسته چنان تحيربرانگيز وشرم آور است که علی رغم عينيت مسئله حتی خود جنابعالی را نيز مجبور به انکار شفاهی وخصوصی ميکند (۱)حال محتوای نامه به يک طرف در عجبم از اينکه با کدام عقل سليمی از چنين نامه ای که بر عليه مردم وموکلينتان نوشته ايد به عنوان آگهی تبليغاتی وبرگ برنده خوداستفاده می کنيد آيا اين حرکت جز به سخره گرفتن شعور مردم مشگين شهر نيست والبته بسيار طبيعی می نمايد که با چنين" نامه" اعمال وچنين تبليغ مضحکی نتيجه ای بهتر ازآن نيز از انتخابات نگيريد .آقای مهندس، در درخواست خود از افرادی تحت عنوان (عناصر قومی )ياد کرده ايد دقت بفرماييد که از اين عناصر به تعداد حدودا هفتاد ميليون نفربا ويژگيهای گوناگون درجغرافيايی با پهنای ميل يونها کيلومتر مربع به نام ايران زندگی می کنند که فکر نميکنم دوربينهای درخواستی شما لزوم وتوانايی رديابی!! اين همه عنصر قومی راداشته باشند اما در ميان اين عناصر باز دهها ميليون نفر هستند که از:
۱- تحقير ملی تاييد وهدايت شده ازطرف حکومتهای مرکزی وبه راه اندازی جنگ روانی بر عليه آنها (۲)
۲- استبداد زبانی وفرهنگی
۳- عدم سرمايه گذاری استراتژيک وجلوگيری از ايجاد صنايع مادردر مناطق عنصر!! نشين
۴- فقر،بيکاری و بی سوادی ( تحميلی واجتناب پذير ) (۳)
۵- مصادره به مطلوب ،تحريف وحقه بازی آشکار در تاريخ نگاری (۴)
۶- تخريب ومحو آثار تمدنهای چندين هزار ساله ملت های حاشيه ای ؟!!
۷- تغيير وجعل اسامی بومی شهرها، روستاها و ساير مناطق جغرافيايی
۸- ايجاد ممنوعيت يا محدوديت شديد درنام گذاری فرزندان واماکن تجاری به زبانهای غير فارسی (۵)
۹- توقيف نشريات وعدم صدور مجوز حزبی يا تشکيلاتی به گروههايی که بوی حق خواهی ملی از آنها به مشام ميرسد
۱۰-عقب نگه داشته شدگی وتحميل شرايط معيشتی" بخور تا زنده بمانی"
۱۱- غارت معادن وثروتهای طبيعی سرزمينهای عناصرقومی پست ؟!!!در جهت توسعه شهرها واعتلای زندگی عناصربرتر؟!!! ( حتی در صورت بکار گمارده شدن نيروهای بومی در اين چپاول اشتغال عظيمی دراين مناطق صورت ميگيرد)
ودرکل از بيگانه پنداری و تبعيض فاحش بين ملتهای محکوم ايرانی وقوم حاکم که همه وهمه ريشه دردکترين دولتی پان فارسيزم دارد جان به لب شده اند حال اگر منظور جنابعالی از عناصر قومی همين انسانها باشد بايد بگويم که: شما يا توان درک مظالم ملی هشتاد و چند ساله را نداريد يا با عينکی به قضايا مينگريد که ديو پليد آپارتايد در اختيارتان گذاشته است شايد نيز منافع شخصيتان راه برهر واقع بينی بسته است درهرحال با آنکه جنابعالی نيزازلحاظ ملی جزوقربانيان اين ايدئولوژی شيطانی هستيد اما با کمال تاسف بجای تلاش در راستای برقراری عدالت ملی و دلسوزی و درد زدايی ازمردم اين شهر فقير، افسرده ونازيبا که معلول عينی ستم ملی اند چنين مينمايد که-آگاهانه يا ناآگاهانه- به ابزاری محلی در جهت اجرای ايدئولوژی غيرانسانی – اسلامی وپهلوی نشان پان فارسيزم تبديل شده ايد .
آقای ملکی !
آيا شما يک مورد - فقط يک مورد - از خواستهای اين عناصر! را سراغ داريد که خارج ا ز چهارچوب حقوق طبيعی ومدنی بشری بوده ويا سر سوزن تناقضی با عدل محمدی داشته باشد؟اصلا آيا شما تابه حال زحمت تامل وبررسی افکار و ايده های اين عناصر! را به خود داده ايد يا فقط طوری شرطی شده ايد که به محض شنيدن سخنان ونام آنها اتوماتيک وار واژه های رنگ و رو رفته "پان ترکيست " "تجزيه طلب " " عوامل خارجی" و"عناصرقومی "بر فکر و زبانتان جاری می شود ؟ باور بفرماييد که با اين انگهای کليشه ای و تاريخ مصرف گذشته نميتوان برای هميشه انديشه عدالت خواهی مردم را بمباران و پروسه بيداری ملتهای اسيررا مختل کرد.
آقای مهندس ! انديشمندی می گويد: " آنکس که حقيقت رانمی داند نادان و آنکس که حقيقت رامی داند وسکوت ميکند خيانتکار است" ستم ملی در ايران چنان آشکاروعيان می باشد که برای توضيح يا فهم آن نيازی به صغری و کبری چيدن وتحقيق بيشتر نيست با اين وصف قسمت اول سخن آن خردمند يقينا درمورد جنابعالی صدق نمی کند اما-لااقل - درقبال مظالم ملی سکوت نيزاختيارنکرده ايد که در زمره گروه دوم قرار بگيريد دوربينهای مداربسته شما جايگاه تان را در قبال مردم و بخصوص کسانی که آه جمعی در بساط و بار"عدالت طلبی ملی " حتی شخص جنابعالی را نيز بدوش می کشند متاسفانه به پايين تر و قبيح تر ازآن سطح نيز تنزل می دهد.
همدرد درد نشناس!
بياد داشته باشيد که دوربينهای سفارشی شما برای پاييدن آن گروه از (عناصر قومی ) لازم است ، که اين سرزمين و تمامی سرمايه های مادی و معنوی آن را ملک مطلق و قومی خود دانسته و من ترک، کرد، لر، عرب و بلوچ ايرانی را برده های اجدادی خود ميپندارند . اين عناصر آلوده به ويروس پان فارسيزم ذره ای حقوق ملی برای ديگر ملتهای ايرانی قائل نبوده و غير ازموارد مقطعی که به قربانی يا سياهی لشگر نيازداشته باشند ايرانی های غير فارس را جز به چشم بيگانه ،اقوام مهاجم ومزاحم نمی بينند باور کنيد دوربينهای مدار بسته جنابعالی در پاييدن شوينيستهای خطرناک ايرانی که با ماسکهای گوناگون دولتی وغيردولتی مشغول به قتل عام فرهنگی ملتهای تحت سلطه اين جغرافيای سياسی هستند کاربری بيشترو مفيد تری خواهد داشت تا در مورد ملت های درمانده ای که در تقلا و استغاثه حقوق بشری خويشند.
آقا" ولی"،هم عنصر عزيز وپارلمانی !آيا خلع هويت ملی وانقراض فرهنگی – زبانی بيش از چهل و چند ميليون انسان ايرانی به اندازه انقراض نسل يوز پلنگ اين سرزمين اهميت ندارد ؟ آيا تلاش برای محروميت زدايی ازاستان فلاکت زده اردبيل - با هزاران شهيد وجانباز وسينه چاک اين کشور- در اولويت قراردارد يا سرمايه گذاری ميلياردی در توسعه نيم زبان فارسی بچه های تاجيک وافغان ؟ تفاوت غيرعادی شاخص های رشد ميان استانهای کويری اصفهان وکرمان و يزد با استانهای زرخاک آذربايجان ريشه درچه سياستهايی دارد؟ چگونه می توان اين همه درد ملی ملت آذربايجان را ديد و آرام بود ؟ آقای وکيل بجای نصب دوربين، چشمهايتان براين همه جفای ملی که بر آذربايجان ميرود باز کنيد. مطمئن باشيد بدون دوربينهای مدار بسته نيزما و ميليونها ايرانی اسير وزندانی هيولای پان فارسيزم هستيم گرگ پان فارسيزم عمريست که درجلد ها وبا ترفندهای گوناگون مشغول به دريدن هستی ماست اين تفکر بدوی و تماميت خواه اين ميراث گنديده رضا خان نسلهاست که بين دولتهای مرکزی دست به دست گشته ومانع از هرگونه تعالی، همگرايی و وحدت عادلانه ومترقی ملی ميشود غده سرطانی پان فارسيزم با ريشه دوانی در تمامی سيستمهای دولتی وغير دولتی ، احساسات ايران دوستی و وحدتگرايی را درملتهای غير فارس تضعيف و نيروی گريز ازمرکز را در آنها تشديد ميکند با جرات ميتوان گفت که برای حفظ تماميت ارضی، ايجاد وحدت، احراز صميميت و سعادت ملی کافيست با جراحی اين غده چرکين بساط بيماريهای آريا پرستی وخود برتر بينی های قومی را از قوانين وارگانيزم دولتی خود برچيده و با حضوربرابر تمامی ملتهای ايرانی" طرحی نو در اندازيم " يقين بدانيد آن روز ديگر هيچ نيازی به دوربين های مدار بسته نخواهيم داشت وتمامی "عناصرقومی " ايرانی بدون هيچ تبليغ وتهديدی به باهم بودن احساس نياز کرده وتاثير لذت بخش وشگرف اين اتحاد تساوی الحقوق را در تمامی ابعاد زندگی فردی ، ملی وجهانی خواهند ديد .
وتواصوا بالحق
ايرج موذن زاده
Shimshak26@yahoo.com
ارديبهشت ۱٣٨۷ - می ۲۰۰٨