.jpg)
با سلام و احترام
چندی است شما نیز زخم دشنه ی اقتدارگرایان را بر جان خود تازه کرده اید و قاب افتخار نویی در کنار زخم های کهنه آویزان. و طبق رسوم پیشین همچنان در تلاش و تکاپویید. تلاشی خستگی ناپذیر و در خور عنوان مقدستان.
غرض از انشای نامه در باب آخرین بیانه ی صادره از جانب شما در روز پنجشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱٣٨۷ در مورد وضعیت حقوق بشری در حوزه دانشجویی است که نکاتی چند لازم به بحث و بررسی به نظر می آید.
شما در پراگراف دوم از ” گوشه هایی از نقض حقوق بشر در حوزه ی دانشگاه” های تهران، شیراز و … سخن به میان آورده اید؛ آیا دانشگاه تبریز با ۸ مورد دستگیری دانشجویان هویت طلب و ۱۸ سال زندان و بیش از ۴۵ مورد کمیته انضباطی با احکام مختلف و پلمپ انجمن اسلامی که تنها در یک سال اخیر رخ داده است، آوردن نامی از آن در گوشه هایی از نقض حقوق بشر خالی از لطف نیست ؟ و یا اردبیل با ۲۵ سال زندان تعزیری همراه با تبعید برای پنج دانشجو و ده ها مورد کمیته انضباطی جایی در این میان ندارد؟ و یا دانشگاه هایی چون اورمیه، خوی و … با ده ها مورد کمیته انضباطی و چندین مورد بازداشت و احکام زندان.
همچنین در مصادیق نیز به همین روال تنها به “محکومیت ۷ دانشجوی تبریز به تحمل زندان” اشاره شده است. این که این دانشجویان چه کسانی هستند و در چه تفکری و چند سال حبس تعزیری و تعلیقی دارد، سخن مجال اتمام نیافته است.
علاوه بر آن در مصادیق اصلا توجهی به ۵ سال زندان تعزیری دانشجویان هویت طلب اردبیل نشده است.
پلمپ انجمن اسلامی تبریز و “اعمال فشار های امنیتی، دستگیری و تفتیش منازل هم” به جای خود.
با توجه به اینکه طبق تمامی توافقات حقوق بشری در سطح بین الملل تمام انسان ها فارغ از تمام امتیازات نژادی، ملیتی، جنسیتی و … برابرند؛ به نظر می آید این رفتار دوگانه کانون مدافعین با فعالین هویت طلب آذربایجان به دور از عمد و قصد باشد و صرفا ناشی از عدم آگاهی از وضعیت آذربایجان صورت گرفته است.