در حالی که رسانههای گروهی کشورهای غربی دقت خود را بر روی برنامهی اتمی ایران متمرکز کردهاند، حکومت ایران سیاست سرکوب هر نوع مخالفت را ادامه میدهد. آزادیهای اجتماعی از قبیل آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تشکل و آزادی دینی به شدت تحت فشار قرار دارند. همهی ایرانیها از این نوع محدودیتها که از سوی دولت مرکزی جمهوری اسلامی اعمال میشود، رنج میبرند ، ولی شدت این نوع فشارها و همچنین تبعیض برروی اقوام غیرفارس به مراتب بیشتر است. آذربایجانیهای ایران نیز که دومین قوم بزرگ در کشور هستند از این وضعیت در امان نیستند. دور جدید سرکوب و دستگیریهای فعالان آذربایجانی در ایران شروع شده است. دهها دانشجو، روزنامهنگار و مدافعان حقوق زنان با بهانههای مختلف و با اتهامهای بیاساس بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتهاند. سازمانهای حقوق بشر از جمله «سازمان عفو بینالملل» با صدور چندین بیانیه خواهان آزادی فعالان آذربایجانی حقوق بشر شدهاند. «فاخته زمانی»، دبیر «انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربایجانی در ایران» (ADAPP) ، در مصاحبههای مختلف با رسانههای اجتماعی، از جمله صدای آمریکا، وضعیت فعالان حقوق بشری آذربایجانی را توضیح داده است. زمانی گفت که همه فعالان آذربایجانی خواستار اجرای حقوق قانونی خود مبنی بر تدریس به زبان مادریشان، ترکی آذربایجانی میباشند. در ماههای فوریه و مارس سال ۲۰۰٩، بنا به گزارشهای دو سازمان مدافع حقوق زندانیهای سیاسی در ایران یعنی«آسمک» و «آداپ»، نیروهای وابسته به وزارت اطلاعات فعالیتهای خود را در شهرهای اردبیل، تبریز، مراغه و زنجان گسترش دادهاند.
وضعیت اقلیتهای مذهبی در منطقه آذربایجان
بیشتر آذربایجانیها شیعه هستند ولی در آذربایجان ایران کسانی هستند که زبان مادریشان ترکی آذربایجانی است ولی دینشان جداست و یا در دین اسلام به مذهب دیگری تعلق دارند. بهائیها و پیروان باب از این قبیلند که دربارهی بدرفتاری با آنها در مطبوعات غربی زیاد نوشته شده است. ولی در «آذربایجان غربی» اقلیتهای دینی کوچکتری وجود داردند که دهها سال است مورد تبعیض قرار گرفتهاند و فشارهای مختلف بر علیه آنها همچنان ادامه دارد. دو گروه از این نوع اقلیتها «کوره- سنیها» و «پیروان اهل حق یا علویها» هستند که آذربایجانیهای شیعه به آنها «گوران» میگویند. کوره- سنیها آذربایجانیهایی هستند که زبانشان ترکی ولی مذهبشان سنی است. آنها بیشتر در اطراف اورمیه، سلماس و شهرهای دیگر استان آذربایجان غربی زندگی میکنند. آنها به خاطر مذهبشان از طرف آذربایجانیهای شیعه، و نیز به دلیل زبانشان از طرف کردهای سنی مورد تبعیض قرار گرفتهاند. آخرین درگیری عمده بین کوره- سنیها و مامورین دولتی در روستای «قیزیل خنهیه» (خانقاه سرخ) اورمیه رخ داده است. در دی ماه ۱۳۸٧، عدهای از اهالی روستای «قیزیل خنهیه» به علت مخالفت با کانالکشی در زمینهای روستا، مورد حملهی نیروهای انتظامی قرار گرفتند. بنا بر گزارشهای فرستاده شده از منطقه، حدود ۴۰۰ نفر از اهالی روستا با مأموران انتظامی درگیر شدهاند و زد و خوردها چندین ساعت به طول کشید است؛ بهطوری که جادهی اصلی اورمیه - سلماس ساعتها مسدود گردید. ترافیک سنگینی غیرمنتظره سبب جلب توجه مردم عادی و مطرح شدن مسایل کوره- سنیها گشت. دراثر این درگیری دهها نفر از اهالی روستا زخمی و دهها نفر توسط مأموران انتظامی بازداشت شدهاند.
گروه دیگری از اقلیتهای مذهبی در میان آذربایجانیها گورانها یا اهل حق هستند که به آنها علوی هم گفته میشود. آنها بیشتر در روستاهای نزدیک میاندواب، اورمیه و شهرهای دیگر استان آذربایجان غربی زندگی میکنند. مردان اهل حق به داشتن سبیلهای دراز مشهور هستند و سبیلشان را از ته نمیتراشند. پیروان اهل حق کوتاه کردن سبیل را کاری زشت در حد توهین به اعتقادات دینی خود میدانند. آنها به «امام علی» احترام زیادی قائل هستند و «علوی» نامیدن آنها هم به همین امر مربوط است. شیعیان، علویها را به پرستش حضرت علی و رساندن وی به حد خدا متهم میکنند. علویها چندین قرن در حالت انزوا در بین خود و معمولا در جوامع روستایی زندگی کردهاند. ولی پس از انقلاب اسلامی درگیری آنها با مقامات دولتی بیشتر شده است. برای نمونه، چند ماه پس از انقلاب بهمن سال ٥٧، ماموران کمیته در شهرها مردان علوی را دستگیر و سبیل آنها را بریده بودند. این عمل سبب تشنج بین اکثریت شیعه و علویها گردید. بعدها تشنج افت کرد و سالهای زیادی درگیری وجود نداشت تا اینکه چهار سال پیش یک جوان «اهل حق» در زمان احضار به خدمت سربازی به تراشیدن سبیلش راضی نشد و این امر به یک درگیری گسترده بین مقامات دولتی و پیروان اهل حق منجر شد. در این ماجرا، دو طرف درگیری روستای علوینشین «اوچ تپه» (سه تپه) میاندواب را به میدان زد و خورد تبدیل کردند. درگیریها دو روز طول کشید و ١٢ نفر، از هر طرف ۶ نفر کشته شدند. دهها نفر از اهالی «اوچ تپه» دستگیر و محاکمه شدند. به شش تن از متهمین حکم اعدام داده شد که سپس در دادگاه تجدیدنظر حکم چهار تن از آنها به حبس ابد با انتقال به زندان یزد تبدیل شد. «مهدی قاسم زاده»، یکی از دو تن باقیمانده در روز شنبه دهم اسفند ۱۳۸۷ در اورمیه اعدام شد. او ۲۷ سال داشت. مقامات جمهوری اسلامی به تقاضاهای فراوان سازمانهای بینالمللی برای تقلیل حکم اعدام وی اعتنا نکردند. «یونس آقایان»، نفر ششم از علویهای اوچ تپه محکوم به اعدام باقی مانده است و در زندان اورمیه در انتظار اجرای حکم خود به سر میبرد.
استفاده کردن از نامهای آذربایجانی، نه بهطور رسمی، اما در عمل ممنوع شده است
سیاست فارسسازی اقوام غیرفارس که در ربع اول سدهی بیستم توسط خاندان پهلوی آغاز گردید و بعدها توسعه داده شد، پس از انقلاب اسلامی برای مدت کوتاهی متوقف گردید ولی اکنون همان سیاست از طرف جمهوری اسلامی دنبال میشود. ادارات دولتی حتی نامهای ترکی مناطق جغرافیایی، کوهها، رودخانه ها و محلات را هم عوض میکنند. مثلا در استان «آذربایجان شرقی» نام اصلی کوه «بوز قوش» (پرندهی خاکستری) به «بزکش» تغییر داده شده است. مثال دیگر محله «دوهچی» در تبریز است که به «شتربان» تغییر داده شده است. این تغییر اسامی در نقشهها، تابلوها و اسناد رسمی منعکس شدهاند. هرچند اهالی بومی همچنان از اسامی اصیل و تاریخی استفاده میکنند. چند سال پیش، مقامات دولتی تلاش کردند تا نامهای ترکی جزیرههای دریاچه اورمیه را تغییر دهند. آنها با فرستادن بخشنامههایی محرمانه به مدرسهها و ادارات دولتی به آنها دستور دادند که از نامهای جدید فارسی استفاده کنند، ولی این بخشنامه به مطبوعات راه یافت و در وب سایتهای گروههای مخالف به چاپ رسید. بسیاری از آذربایجانیها پس از باخبر شدن از این موضوع، بیدرنگ اعتراض خود را اعلان کردند. مقامهای دولتی پس از دیدن واکنش مردم عقبنشینی کرده و اعلام داشتند که نامهای جزیرههای دریاچه اورمیه عوض نشده و نامهای پیشین همچنان پابرجاهستند.
در منطقهی آذربایجان مامورین ادارهی ثبت احوال پیش از صدور شناسنامه برای نوزادان نام نوزاد را با یک فهرست مقایسه میکنند و اگر نام در میان نامهای پذیرفته شده از طرف دولت نباشد، شناسنامه برای کودک صادر نخواهد شد. در چنین شرایطی معمولا ماموران دولت نامهای دیگری، و در بیشتر موارد دو سه نام فارسی توصیه میکنند که پدر و مادر باید یکی از آنها را انتخاب کنند. نامگذاری فروشگاهها و شرکتهای خصوصی هم از فشارهای دولت در امان نیستند. گذاشتن نامهای ترکی برای کار مغازهها بهتر است، چون بیدرنگ توجه خریداران را جلب میکند، ولی ماموران دولتی از این موضوع غافل نیستند. آنها بلافاصله به سراغ صاحب مغازه میروند و او را به انتخاب نام دیگری که مورد تائید مقامات دولتی باشد مجبور میکنند. در پاییز سال ۱۳۸۷، صاحبان سه فروشگاه در تبریز به تغییر نامهای ترکی فروشگاههایشان مجبور شدند. دو سال پیش، «مهندس اکبر اعلمی»، نمایندهی سابق مجلس از تبریز، زمانی که هنور نماینده بود به این اعمال دولت اعتراض کرد. اما همچنان، سیاست دولت برای تشویق مردم به عدم استفاده از نامهای ترکی ادامه دارد. به تازگی، چند مورد جدید در تغییر نامهای ترکی فروشگاهها در شهرهای تبریز، بناب و اردبیل رخ داده است. یکی از این موارد که به یک موضوع بسیار جدی تبدیل شد، خودداری «عباس لسانی»، کوشندهی حقوق بشری و زندانی سیاسی سابق، از تغییر نام ترکی فروشگاهش در اردبیل بود. او تهدید شده بود که باید اسم مغازهاش را تغییر دهد وگرنه مغازهاش را پلمب خواهند کرد.
رشد موسیقی آذربایجانی علیرغم فشارهای حکومتی
مقامات جمهوری اسلامی محدودیتهای زیادی بر روی هر نوع موسیقی از جمله موسیقی آذربایجانی اعمال کردهاند و این نوع فشارها همچنان ادامه دارد. ولی علیرغم این فشارها موسیقی آذربایجانی نه تنها دچار تنزل نشده است بلکه در میان مردم محبوبیت فراوانی پیدا کرده است. در تبریز، اورمیه، اردبیل، زنجان و شهرهای دیگر منطقهی آذربایجان گروههای مختلف موسیقی شکل یافته است. آنها در جشنهای عروسی و مراسم دیگر برنامههای رقص و آواز اجرا میکنند. پخش برنامههای تلویزیونی ماهوارهای از جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز به افزایش محبوبیت موسیقی آذربایجانی کمک کرده است. این مسئله البته که از چشم ماموران دولتی دور نمانده است؛ چنانچه که دولت، در مناطقی که آذربایجانیها در اکثریت هستند، به مقامات محلی دستور داده تا از اجرای موسیقی آذربایجانی در اماکن عمومی جلوگیری کنند. در ماه اسفند سال ۱۳۸۷، مقامات محلی در تبریز «آموزشگاه موسیقی آذربایجان» را بستند. این آموزشگاه با مدیریت «استاد حسن دمیرچی» اداره میشد و دارای پروانهی تدریس برای موسیقی آذربایجانی بود. آموزشگاه قبل از بسته شدن ۱۲ معلم موسیقی و ۱۸۰ شاگرد داشت. خود استاد دمیرچی و معلمان آموزشگاه خوانندگان و نوازندگان زیادی را تعلیم دادهاند؛ به طوری که آنان در سراسر ایران اجرای موسیقی داشتهاند و طرفه آنکه حتی از ادارههای دولتی نیز جایزههای مختلفی دریافت کردهاند. پس از سالها فعالیت، این آموزشگاه موسیقی یکی از عوامل افتخار برای خیلی از آذربایجانیهای ایران بوده است. در گذشته، آموزشگاه چندین بار بسته و دوباره باز شده بود. اما این بار موج فشارها خیلی شدید و امکان بازگشایی اندک است.
فاجعهای که عزم بسیاری از فعالان آذربایجانی را راسختر کرد
در ماه آبان سال ۱۳۸٧، یک حادثه دردناک رخ داد که عدم اعتماد را میان مقامات جمهوری اسلامی و فعالان آذربایجانی زیادتر کرد. «مهندس غلامرضا امانی»، زندانی سیاسی سابق و یکی از فعالان جسور حقوق فرهنگی اقوام، در یک تصادف رانندگی که در شرایطی مبهم رخ داده بود درگذشت. مرحوم امانی که برای خیلی از فعالان آذربایجانی به یک قهرمان تبدیل شده بود از یک مجلس ترحیم در شهر اهر به تبریز باز میگشت که با یک کامیون تصادف کرد. او در ماشین شخصی خود رانندگی میکرد و دو برادرش با او همراه بودند. برادرانش در محل تصادف و خود مهندس امانی چند ساعت بعد در یکی از بیمارستانهای تبریز درگذشتند. مرگ مهندس امانی سبب خشم بسیاری از فعالان آذربایجانی شد. در مراسم دفن او، صدها نفر شرکت کرده و شعارهایی در مورد دستگیری و محاکمهی مسببین حادثه، همچنین شعارهای دیگری در مورد حقوق فرهنگی آذربایجانیهای ایران سر دادند. بنا به گزارشهای شاهدین عینی، پلیس و پاسدارها با خویشتنداری شعاردهندگان را تماشا کرده و از مداخله پرهیز کردند. مهندس غلامرضا امانی به اتهام ترویج حقوق فرهنگی آذربایجانیها، از جمله حق تحصیل به زبان مادری پنج سال زندانی سیاسی بود. او یکی از رهبران فعالیتهای فرهنگی آذربایجانیها به شمار میرفت.
مبارزه برای حقوق برابر ادامه دارد
درست است که آذربایجانیها در جامعهی ایرانی ادغام شدهاند و بعد از فارسها دومین قوم حاکم در ایران به شمار میروند، ولی وقتی پای حقوق فرهنگی به میان میآید، آنها از همان مسایلی رنج میبرند که درد مشترک بیشتر اقوام غیرفارس است. آنان هم مانند کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها دهها سال است که برای دستیابی به حقوق مساوی مبارزه کردهاند و این مبارزه هنوز هم ادامه دارد. یکی از ویژگیهای مبارزه آذربایجانیها، بهکارگیری روشهای مسالمتآمیزاز سوی آنهاست. فعالان آذربایجانی از خشونت پرهیز میکنند و در تظاهرات یا فعالیتهایی شرکت میکنند که مجاز و قانونی باشند. بیشتر فعالان آذربایجانی خواهان تامین حقوق فرهنگی خود هستند و برای آنها استفاده از ترکی آذربایجانی در مدرسهها و ادارههای دولتی اولویت بیشتری دارد.
http://www.gozaar.org/template1.php?id=1243&language=persian
http://www.gozaar.org/template1.php?id=1243&language=english